جدول جو
جدول جو

معنی خجالت کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

خجالت کشیدن
شرمنده و شرمسار شدن
تصویری از خجالت کشیدن
تصویر خجالت کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
خجالت کشیدن
(بَ اَ تَ)
شرمساری بردن. خجالت بردن. شرمگین گشتن. خجالت زده شدن. شرم زده شدن. حالت خجلت در انسان محقق شدن
لغت نامه دهخدا
خجالت کشیدن
چکسیدن چکسن صور را دل شده جاذب چو عنین را به جز بخشیدن و چکسن (مولانا) شرمسار شدن خجل گشتن (از رفتار خود خجالت کشید)
فرهنگ لغت هوشیار
خجالت کشیدن
شرمنده شدن، شرم داشتن
تصویری از خجالت کشیدن
تصویر خجالت کشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
خجالت کشیدن
خجل شدن، شرمگین شدن، شرمسار شدن، شرمنده شدن، خجل گشتن، خجالت بردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ اَ فَ دَ)
شرمسار شدن. منفعل شدن. شرمسار گشتن. شرمگین شدن. منفعل گشتن:
خجلت عیب تن خویش و غم جهل کشد
کودکی کو نکشد زحمت استاد و ادیب.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ)
متحمل خسارت شدن. ضرر بردن. زیان کردن. (یادداشت بخط مؤلف) ، تاوان دادن. جبران ضرر کسی را کردن. ضرر و زیان کسی را پرداختن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ لَ کَ / کِ)
حالت خجالت کش. حالت شرم زده. حالت خجالت زده
لغت نامه دهخدا